متن در مورد غروب خورشید زیبا و خاص با عکس نوشته

متن در مورد غروب خورشید زیبا و خاص با عکس نوشته

متن در مورد غروب خورشید در این مطلب گزیده ای از متن ها و جملات کوتاه و بسیار زیبا با موضوع غروب را آماده کرده ایم، برای مطالعه مجموعه تکست و متن …

متن تسلیت اربعین

متن تسلیت اربعین

متن تسلیت اربعین ۹۸ متن تسلیت اربعین در این مطلب مجموعه ای از جدیدترین و زیباترین متن ها و اس ام اس های جدید و ناب با موضوع تسلیت اربعین امام حسین …

متن تبریک روز و هفته نیروی انتظامی

متن تبریک روز و هفته نیروی انتظامی

متن تبریک روز و هفته نیروی انتظامی متن تبریک روز و هفته نیروی انتظامی در این مطلب مجموعه ای از جدیدترین و زیباترین متن ها و اس ام اس های جدید و …

متن تنهایی

متن تنهایی , اس ام اس تنهایی , جملات و کپشن های تنها شدن و تنها ماندن , jkihdd

متن تنهایی

در این مطلب مجموعه ای از جدیدترین و زیباترین متن ها و اس ام اس های جدید و ناب با موضوع تنهایی و تنها شدن را جمع آوری کرده ایم ، در ادامه با سایت تفریحی پارسی سرا همراه باشید.

متن تنهایی

متن کوتاه تنهایی

دلتنگ توام جانا هردم که روم جایی

با خود به سفر بردم یاد تو و تنهایی

.

دلنوشته تنها شدن

دیگر رویایی ندارم

و خیابان های ذهنم

همه از تردد تنهایی دلگیرند

اس ام اس زن تنها

زنی که دست هایش را برای روز مبادا کنار گذاشته

و قلبش را به حراج می گذارد

موهایش را به خیریه می بخشد و

تنهایی اش را زیر پلک هایش چال می کند

دردش واگیر دارد

شعرهای تنهایی

بود آیا که خرامان ز درم بازآیی؟

گره از کار فروبستهٔ ما بگشایی؟

نظری کن، که به جان آمدم از دلتنگی

گذری کن: که خیالی شدم از تنهایی

کپشن تنهایی برای بیو پروفایل

اقرار می‌کنم

آغاز تنهایی من اولین کلام تو بود

همان دوستت دارم معروف!

و آغاز ویرانی‌ام

حادثه‌ی آغوشت

که چون دانه‌های تسبیحی نخ بریده

جهانم از هم پاشید!

من در آیینه رخ خود دیدم

و به تو حق دادم

آه می بینم،

می بینم

تو به اندازه ی تنهاییِ من خوشبختی

من به اندازه ی زیباییِ تو غمگینم…

مثل آبگیری زمستانی

که از مهاجرت

آخرین دُرنا، تازه آرام شده

چنان با تنهایی ام کنار آمده ام

که انگار اتفاق نیافتاده ای!

و مثل فوج فوج

آدم های بی معنی

از پیش تنهایی ام رد شده ای…

نامدی دوش و دلم تنگ شد از تنهایی

چه شود کز دلم امروز گره بگشایی

ور تو آیی نشود چارهٔ تنهایی من

که من از خوبش روم چون‌ تو ز در بازآیی

همیشه فکر می کردم بدترین چیزِ زندگی

این است که در تنهایی تمام شود.

اما بدترین چیز، تمام شدن زندگی در میان مردمی است

که به تو احساس تنهایی می دهند.

از برکه

به دریا بزن!

تنهایی‌اَت

بزرگ شده است مرد.

از من دوری

خیلی دور

اما من تو را همین جا قاب گرفته ام

کنار شعرهایم

دست هایم

ارغوان هایم

کتاب هایم

و تنهایی ام که بی تو

هر روز وسیع تر میشود

هر چقدر هم که بگوییم:

مردها فلان

زن ها فلان

یا تنهایی خوب است

و دنیا زشت است؛

آخرش روزی قلبت

برای کسی تندتر می زند…!

با من حرف بزن

من تنها تنهایی هستم

که جز تو

کسی‌ نمی تواند شریک تنهاییم باشد

با من حرف بزن

که من تنها صدایی هستم

که بی‌ تو در سکوت خود خیره می‌‌شوم

با من حرف بزن

که روزگارم نه که نمی گذرد

که تمام دنیای من بی‌ تو جمعه می‌‌گذرد.

تو اگر می دانستی

که چه زخمی دارد

که چه دردی دارد

خنجر از دست عزیزان خوردن

از منِ خسته نمی پرسیدی

آه ای مَرد چرا تنهایی..؟

تو می روی

این شهر غریب تر از هر روز

آلوده تر از تنهایی

آدم هایش

در پشت یک پنجره پر از انتظار

خفه می شوند

تو می روی

دلتنگی

خودش را توی کافه ها

دود می کند

تو می روی

و شهر و پنجره ها و آدم ها را

روی آخرین سطر این شعر

حلق آویز می کنی.

یاد گرفته‌ام تنهایی را

ماهرانه پشت روزنامه‌ای

پنهان کنم

اما از مهتاب

که بوی شانه‌های تو می‌داد

چیزی را نمی‌توان پنهان کرد.

تنهایی

مهربانم کرده است

شبیه سربازی که

از روی برجک دیده بانی

برای تک تیرانداز آن سوی مرز

دست تکان می دهد…

تنهایی‌ام را

به کدام پنجره بگویم

که فردا صبح

چشم در چشم آفتاب رسوایم نکند!

دوست داشتنم را

به کدامین خیال گره بزنم

تا طناب دار بی کسی را دور گردنم نبافد!

و از دردهایم

برای کدام ابر بگویم

تا آبروی یک مرد را چند فصل نگه دارد!

آنقدر که دنیا را ریاضی می بینی

محاسبه بلد نیستم

بگو چقدر می ارزد

شکوفه ای که رو به تنهایی این اتاق

تبسم کرده؟

چقدر ضرب و تقسیم لازم است

تا بشود شر فاصله ها را

از روی زمین کم کرد؟

بگو هر صد کیلومتر چقدر می سوزاند

پرنده ای که

راه لانه اش را گم کرده؟

تنهایی

خیابانی است

که با تو

از آن عبور می کنم

اما

در میان راه

دستم را رها می کنی

و من می مانم وُ

بوق ممتدی

که گوش زندگی ام را

کر می کند…

قلب من قطعه ای از مزار تنهایی هاست

غم دنیاست که در گوشه ی قلبم پیداست

وقتی احساس کنم نیمه ای از جان منی

بی تو هر جا بروم باز وجودم تنهاست

متن تنهایی از اشعار سعدی

تا کی ای دلبر دل من بار تنهایی کشد

ترسم از تنهایی احوالم به رسوایی کشد

کی شکیبایی توان کردن چو عقل از دست رفت

عاقلی باید که پای اندر شکیبایی کشد

متن تنهایی در اشعار فروغ فرخزاد

در اتاقی که به اندازهٔ یک تنهاییست

دل من

که به اندازهٔ یک عشقست

به بهانه های سادهٔ خوشبختی خود می نگرد

آخرین بروز رسانی در : دوشنبه 1 مهر 1398
کپی برداری از مطالب سایت با ذکر نام پارسی سرا و لینک مستقیم بلا مانع است.